توضیح دادن کار خوشایندی
نیست برایم. اینکه هی بگویم منظورم از این حرف فیلان است. یا اگر این کار را کردم
دلیلم این بود. حقیقت این است که من همین هستم که میبینید. یک آدم معمولی. آدمی
که مثل همه سرخوش، عصبانی، بیحوصله، گیج، سر به هوا یا دلزده میشود. و احتمالا برای بیشتر کارها و حرفهاش دلیلی دارد. اصلا هم به
نظرم پیچیده نیست که بفهمید چه وقت روی کدام مود هستم. جوابهای کوتاه، با تُن
صدای پایین که دوست دارد زود مکالمه را تمام کند، یعنی حوصله ندارم و در عین حال
عصبانی هم هستم.
صدایی که بالا و پایین میرود،
حرفهایی که کشیده میشود، جزییاتی که توی حرفهام میآورم، یعنی حال خوبی دارم.
سرخوشم و دوست دارم توی همین حال بمانم.
و هزار نشانه دیگر که میشود
حالم را فهمید.
این
پست را اصلا برای نوشتن این حرف ها شروع نکرده بودم. این پست برای این بود که دلم
برای تصمیم گرفتنهای یک هویی و خرکی خودم تنگ شده. خیلی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر