۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه

سری که درد می کند را دور بیاندازید، لطفن

سری که درد میکند را حتی اگر دستمال هم ببندی، اتفاق خیلی خاصی نمی افتد. نهایتش این است که جلوی نور آزاردهنده را می‌گیرد و سفتی پارچه ای که به سرت بسته ای، باعث می شود که نبض تپنده ای را که سردرد برایت به ارمغان آورده بهتر احساس کنی. برای همین است که هیچ وقت مَثلِ "سری که درد نمی کند را دستمال نمی بیندند"، توی کَتم نرفته است.
مادر میگرن دارد. من هم به تبع درجات خفیفی ازش به ارث برده ام. از میان بچه ها من و خواهر بزرگ این نشانه را از مادر داریم. دایی سومم هم سردرد دارد. مادربزرگ و پدربزرگ مادری اما خداراشکر بویی از سردرد نبرده اند. این که چطور شد که سردردتوی خانواده ما باب شد، را نمی دانم. اینکه اولین بار مرغ سردرد گرفت یا تخم مرغ را هم نمی دانم. اما پیش از اینکه خودم سردرد بگیرم، یادم هست که بعد از عروسی ها و مهمانی ها ]که ما چهار بچه تا دم آخر مشغول خرید و شیکان پیکان بودیم و مادر همیشه همراهی مان میکرد[، سردرد به سراغ مادر می آمد. گاهی حتی مهمانی/ عروسی تمام نشده بود که مادر گوشه ای کِز میکرد و سردرد آمده بود. مادر بزرگم می گفت مادر، زیباست. چشم می‌خورد توی مهمانی ها. بعد‌تَر توی نوجوانی که سردرد های من هم شروع شد، همین را می گفت. می گفت "ظاهرت نظر گیر است". جمله اش دقیقن همین است. این که میگویم "است" برای این است که هنوز هم به همین ماجرای نظرگیر بودن اعتقاد دارد. و آن وقت ها که نزدیک تر بودیم و حرفش بیشتر برو داشت می گفت که لباس قرمز تن نکنم توی مراسم ها. من هم که عاشق لباس های قرمز.
سردرد های خواهر  بزرگ را اما خیلی به خاطر ندارم. چون وقتی سردردهاش شروع شده بود که منِ هجده ساله دیگر توی خانه پدری نبودم زیاد. اما همان چند باری که بودم را هم خوب یادم هست. گریه می کرد.
مادر دیشب سردرد داشت. تا خود صبح نخوابید. سردرد با حسِ آزاردهنده تهوع، که عموما چیزی جز دل و معده‌اش نیست که بخواهد بالا بیاورد. دیدن سردردهای مادر، از تحمل کردن سردردهای خودم هم فرساینده تر است برام. این که آرام درد می کشد و مثل ما داد و هوار راه نمی اندازد و غر نمی زند هم، آزاردهنده تر است برام. سر صبحی با همه سردردی که داشت به من و خواهر بزرگ گفت که صبحانه نخورده از خانه بیرون نزنیم و همه چیزهایی را که به خیالش خودش باید یادآوری می کرد، یادآوری کرد؛ همچین مادری است.
اینکه بیشتر از 50 درصد میگرن ها ارثی هستند، دیگر یک موضوع قطعی و اثبات شده است. به نظرم همین ناقل سردرد بودن دلیل کافی است برای اینکه هیچ وقت توی زندگی هوس بچه دار شدن به سرم نزد. به نظرم اصلن تمام آن هایی که میگرن دارند، نباید بچه دار شوند تا یک جایی نسل این بیماری آزادهنده بدون درمانِ قابل کنترل برچیده شود. خود دانید.