۱۳۹۴ بهمن ۳۰, جمعه

یک سال پیش در چنین روزی یا یه چیزی توو همین مایه ها

امروز یک ساله شدیم. یک سال پیش در چنین روزی به قول آقای ح سند زدیم و به عقد هم دراومدیم. امروز هم کار خاصی نکردیم. مثلا مثل زوج‌های رمانتیک با یک شاخه گل سرخ از خواب بیدار شیم و این جلف بازی‌ها. یا مثلا صبحانه ویژه و این حرفا. عوضش نشستیم عکس و فیلم‌های عقد و عروسی رو دیدیم و یه عالمه خندیدیم. البته دیشب کیک شکلاتی درست کردم که دورش سوخت اما وقتی از خواب پا شدم سر ظهری، آقای ح از مزه کیک تعریف کرد و گفت یه برش خورده و دوس داشته. منم خوشحال شدم. برای نهار پیشنهاد دیزی آذری یا هر جای دیگه داشت اما من خونه رو ترجیح دادم. کمی مشق نوشتم. کمی کار کرد و الان هم داریم آهنگ بی بی گل معین رو گوش میدیم و من پشت میز آشپزخونه پای لپ تاپ قرِ ریز میام. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر