تنها کسانی که قصد فرار نداشتند، دیکتاتور و پاسدارانش بودند. در چشمان و دستان و لبانشان می دیدی که امروز و فردا و پسین فردا، با گلوله و سگ، گورستان ها برپا می کنند؛ و با کمربند و پنجره وطناب. احساس می کردی که دیکتاتور و پاسدارانش، بر فراز همه راه های فرار پنهانی بال بال می زنند. احساس می کردی که در کمین نشسته اند و جیره وحشت تقسیم می کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر