۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

پرین...

 


صاحبخونه، خونه رو فروخته
و احتمالا به زودی باید پاشم
این به زودی شاید قبل شهریور باشه
بعد خیلی فک کردم چه کار کنم و اینا
به این نتیجه رسیدم کم کم شروع کنم آت و آشغالامو بسته بندی کنم اونایی که لازم نیس فعلن
بعد یه فکری واسشون کنم
که وقت تخلیه یهو هول نشم
حس کردم حال و روزم شده عین پرین
هعی
به نظرم منطقی ترین کار اینه که یه ون بخرم
زندگیمو بریزم توش
بالاخره ون از پول پیش خونه و اینا که ارزونتره
بعد همه هم نمی گن بیا خوونه، بیا خوونه، تنها نمون.
آره باید همین کارو کنم آخرش