۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

سرم درد می کند




  وقتی سرم درد می کند

یعنی هوا گرفته و

احتمال چتر زیاد است

یعنی شبیه منی و شبی را به زور به روز رسانده ای

به پارک فکر میکنی که بعد از ظهر بی حوصله ایست


وسط خطوط سیاه عمود شهر

که کافرستان شده این دیار بیخود و خدا

تا صبح روی سینه ادم .....! سنگ داغ میکـــــــــــــــــنــــــــند !

که

دخترت را زنده بگور ...

دخترت را زنده ....  تف به گورشان ...زنده

سرم که درد می کند :
باز ! به درد سر افتاده ای و

باید دراز بکشی و از اول خواب هایم را تعبیر کنی  که

منظورم چه بود که تا صبح سجاده پیچ این پیچ در پیچ .......پیچ در پیچ ....پیچ در پیچ

احتمال خطا زیاد است

و غفران الهی انشاءا... بگیردت

که از شر سر دردهایم رها شوی

جدا دلم برایت می سوزد

آتش از چپ و راستم زبانه میکشد

اژد ه ها میشوم

فوت می کنم به چهار طرفم که مبادا

چشم هیزشان زخمی ام کند ...

این چه بلایی بود که ته صندوق خانه ها خالیست

ته خانه ها خالیست

ته دستهایمان خالی ست
.
.
.

 شبیه مذمت اول شده ایم

شبیه شرم ناگفتنی ،ناجستنی

شبیه هم شده ایم ؛

پر بلا و پر ادعا

نیمکتهای خسته و پر خط و تیغ کشیده بعد از ظهر

ژوپیتر بر منبر کدام کوفه است

که صدا به صدا نمی رسد و

دعوا بر سر علوفه است

چقدر شرط میبندی که ما تا دقایقی دیگر گوسفند نشویم ؟
.
.

وقتی سرم درد میکند

یعنی صدا به صـــــــــــــــــــدا نمیرسد

بگو به ان که نشسته بالای منبر کوفه ...!

صدا به صـــــــــــــــــــــــــــــــدا نمی رسد در این کافرستان .

 
"کمال رستمعلی"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر