۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

ناخن هایتان را بچینید قبل از اینکه چیده شوند!


داشتم ناخن هام را مرتب می کرد یک هو به ذهنم آمد که شاید دوستی ها/ رابطه ها مثل ناخن آدم باشند، ناخن ها تا یک حدی که بلند می شوند، هرچقدر هم قوی باشند و بشان رسیده باشی و استرانگر زدی باشی روشان، باید چیده شوند وگرنه یک جایی ناغافل به گوشه ای گیر می کنند، موقع بالا کشیدن پشتِ کتونی برمی گردند، موقع باز کردنِ در بلایی سرشان می آیند و اینکه اگر همانطور بگذارید بلند و بلندتر شوند، جایی که انتظارش را ندارید و تازه خیلی هم به نظرتان خوشکل شده اند، اتفاقی که نباید می افتد، می شکنند.
داشتم می گفتم، به ذهنم آمد که نکند دوستی ها/ رابطه ها هم این مدلی باشند، که یک جایی که خیلی آدم خوش خوشانش می شود یک هو ناغافل تمام می شوند، می شکنند، گم می شوند، اگر خودت حواست نبوده باشد و زیادی کوتاه شده باشند فاصله ها یا یک چیزی توی همین مایه ها، یک هو می شکنند و آن وقت تو می مانی و یک تنهایی غم انگیزناک در حد ترانه های اِبی.
امیدوارم که رابطه ها/ دوستی ها مثل ناخن ها نباشند، چون آن وقت همه چیز خیلی دردناک و ناخوشایند می شود. همین.