۱۳۹۴ دی ۲۰, یکشنبه

من بهترین کلاه صاف کُن عالمم

 جی ی سلینجر یک دیوانه عالی و به تمام معناست. چند وقت پیش که داشتیم خانه را برای ورود مهمان ها حاضر می کردیم، موقع گردگیری کتاب ها چشمم به کتاب جنگل واژگون سلینجر افتاد. با خودم عهد بستم که بعد از رفتن مهمان ها بازخوانی‌ش کنم و چقدر خوشحالم که این کار را کردم. چقدر دلم درد گرفت از خواندن دوباره‌اش.  حالا هم به عنوان بی ربط ترین بخش شاه بیت داستان، این قسمت از کتاب را می‌نویسم که یادم باشد توی کدام حال و هوا برای دومین بار خواندمش: «فورد هیچ‌وقت متوجه نشده که تو بهترین کلاه صاف‌کن عالمی.»

جنگل واژگون. سلینجر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر