۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

زايمان طبيعي توي سازمان فلان

دندانم درد مي كند. در واقع مي شود گفت لثه ام. تا حالا دندان درد نداشته ام و به جز دو سه بار براي چكاپ و يكي دو بار در بچگي آن هم براي پركردن دندان هاي شيريم دندانپزشك نرفته ام. حدود يك سال با دندانپزشكي همخانه بودم كه البته دانشجو بود هنوز. هميشه دستش مي انداختم كه خوب خانم فك ام اينطوري شده،‌ لثه ام فلا ن است و رنگ دندانم بيسار و بعد هم اينكه آخي... الهي... هنوز درستون به اينجا نرسيده؟ ديروز اما مجبور شدم براي پاره اي توضيحات زنگش بزنم و قرار شد پنج شنبه دندانم را چك كند.
ماجرا اينطوري است كه دندان عقلم توي چند فازهي سرك مي كشد بيرون و همان جا ميان راه مي ماند. هر دفعه با كمي تب و تورم لثه كه هيچ وقت هم پي اش را نگرفته بودم. حالا اما درد هم آمده سراغ لثه ام. تصور كنيد لثه طفليم دارد زايمان مي كند و من توي اين سازمان سه نقطه نشسته ام و به روي مباركم هم نمي آورم و مُسكن هم ندارم و ادويلي هم كه داشتم، خوردم، خوبم نكرد و اين حرف ها. تازه صبح اينقدر سنگين شده بود همه جاي صورتم كه به سختي لب هام را ماليدم به هم كه ماتيك يكنواخت شود روشان.
به هرحال زايمان لثه براي به دنيا آوردن يك دندان كه خيلي درد دارد، من اما جراحي دوست ندارم، مي خواهم بگذارم خودش طبيعي به دنيا بيايد، اينطوري بهتر است به خيالم. مگر اينكه بنا را بگذارد به ناسازگاري و براي بازكردن جاي خودش، بخواهد بقيه دندان هام را به دردسر بياندازد.

۲ نظر:

  1. چه خوب. یاد 15 سال پیش توی نظرم آمدو دیدم هنوز درد دوست داشتنیه دندان درد دارد می خوردم

    پاسخحذف
  2. بابا نظر دادن تو این وبلاگ تو سخته!

    پاسخحذف